آیا جامعهشناسی نیازمند استعمارزدایی است؟
Does sociology need decolonizing?
مقالهای از: علیسیا اظهارالدین Alicia Izharuddin
بازگردان: حسین شیران
چکیده
این مقاله به بررسی سه کتابی میپردازد که اهمیت فکری الگوهای تمرکززدایی از اروپامحوری در جامعه شناسی را مورد تحقیق قرار دادهاند. این سه کتاب عبارتند از:
1. "نظریۀ جامعهشناختی ورای مرکز" نوشتۀ سید فرید العطاس و وینیتا سینها
Sociological Theory Beyond the Canon
Syed Farid Alatas & Vineeta Sinha, Sociological Theory Beyond the Canon, Palgrave Macmillan: London, 2017; 391 pp.: ISBN 9781137411334
2. "جامعه شناسی تاریخی جهانی" نوشتۀ جولیان گو و جورج لوسون
Global Historical Sociology
Julian Go & George Lawson, (eds), Global Historical Sociology, Cambridge University Press: Cambridge, 2017, 298 pp.: ISBN 9781316617694
3. "جامعهشناسیهای دین جایگزین: از نگاه غیرغربی" نوشتۀ جیمز اسپیکارد
Alternative Sociologies of Religion: Through Non-Western Eyes
James V Spickard, Alternative Sociologies of Religion: Through Non-Western Eyes, New York University Press: New York, 2017; 315 pp.: ISBN 9781479866311
هر کدام از این سه کتاب رویکرد متفاوتی در پیش دارند: کتاب العطاس و سینها به مطالعۀ تذکرهای تطبیقی نظریهپردازان اجتماعی مرکزی (غربی) و اندیشمندان کمتر شناخته شده غیرغربی میپردازد. کتاب گو و لوسون یک پارادایم قدرتمندی ارائه میدهد که از ملیتگرایی روششناختی که جامعهشناسی معاصر و رشتههای مرتبط با آن را تعریف و تحدید میکند فاصله میگیرد؛ و کتاب اسپیکارد سعی میکند جامعهشناسی سنتی دین را با ارزیابی مسیحیت و اسلام معاصر با استفاده از مفاهیم توسعه یافته در چین باستان و تونس قرن 14م به صدر خود بازگرداند. با این حال هر سه کتاب یک هدف مشابه دارند: روشن ساختن محدودیتها و ایرادات نظری جامعهشناسی اروپامحور که هم بر دولت حاکم باثبات و هم فرد تأکید دارد اما نتوانسته است دربارۀ روابط و وابستگی متقابلی که هویتهای اجتماعی را در طول زمان و مکان به حرکت درمیآورد شناخت کافی ارائه دهد.
مقدمه
استعمارزدایی از راهبردها در دانشگاههای قرن بیست و یکم احیاء مجددی را تجربه میکند، بویژه در علم جامعهشناسی که از استعمار بهرههای فراوان برده است. ما امروزه شاهد رخنمایی زمینههای جدیدتری هستیم که به مطالعات انتقادی پیرامون نژاد، جنسیت، جنسگرایی و همگرایی طبقاتی (که برخی ممکن است بگویند برخورد طبقاتی) پرداخته و با مباحثی که در خارج از دانشگاهها صورت میگیرد مجددا نقد روشنگرانۀ «استعمار» را از سر میگیرند. جامعهشناسی، علمی که در اوایل قرن نوزدهم در فرانسه زاده شد، فرزند روشنگری و لبریز از آرمانهای علمی بود. برنامه و هدف آن مطالعۀ چرایی و چگونگی تغییر در جامعۀ انسانی بود. تغییر مورد نظر آن جهانی و تک خطی در راستای یگانه مسیر "پیشرفت" و مدرنیتۀ غربی بود. سه كتاب مورد اشاره، اروپامحوری جامعهشناسي را در میان گذاشته و به انعکاس صداها در استعمارزدایی از جامعهشناسی پرداختهاند. آنها ما را به این باور فرا میخوانند که برای از میان برداشتن مرزهای رشتهای و زمانی جامعهشناسی باید به استعمارزدایی از آن پرداخت. این فراخوان تنها شامل افزودن نظریهپردازان اجتماعی غیرغربی و بازگرداندن پیدایش تحقیقات جامعهشناختی به 400 سال قبل از آگوست کنت نیست بلکه مضاف بر آن، طرح این سؤال هم هست که چه میشود اگر جامعهشناسی نه بر پایۀ کنت بلکه دوبوئه یا ابن خلدون یا هریت مارتینو پایهگذاری شود؟ در این صورت جامعهشناسیای که پدید میآید چه تفاوتهای خواهد داشت؟ برای این سؤالات العطاس و سینها و اسپیکارد پاسخ دارند: ما نیازمند آن هستیم که از مردان سفیدپوست ساکت و ساکن در مرکز تمرکززدایی کنیم تا بتوانیم تصوری از ارتباط و قابلیت زنان پیرامونی و متفکران آسیایی در جامعهشناسی معاصر و سایر معرفتشناسیهای غربی داشته باشیم. ...
* مشخصات مقاله:
International Sociology Reviews
2019, Vol. 34(2) 130 –137
© The Author(s) 2019
Article reuse guidelines:
sagepub.com/journals-permissions
DOI: 10.1177/0268580919830903
journals.sagepub.com/home/iss
@Hossein_Shiran
https://t.me/orientalsociology
شش راهبرد برای تلفیق روشها در پژوهشهای علوم اجتماعی...
ما را در سایت شش راهبرد برای تلفیق روشها در پژوهشهای علوم اجتماعی دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : orientalsociology بازدید : 185 تاريخ : پنجشنبه 1 اسفند 1398 ساعت: 18:51